چگونه بچه ها را تنبيه نمايم ؟

اگر فقط بخواهيم فهرست وار مروري بر عواقب تنبيه جسماني و يا كتك زدن بچه ها بيافكنيم موارد ذيل قابل ذكرند:

1)‌ تنبيه جسماني خيلي زود اثر آگاه كننده خود را از دست مي دهد يعني بچه اي كه كتك مي خورد خيلي زود Desensitized مي شود

2) مجازاتگر كه در غالب موارد مادر و پدر طفل مي باشد مجبور است هر بار بر شدت آن بيافزايد كه طفل از مجازات دچار ترس و اضطراب گردد و ديگر , عمل بد خود را تكرار نكند يعني هذفي كه تنبيه كننده به دنبال آن است.

3) در اثر اين تشديد مجازات در اكثر موارد مجازاتگر عنان اختيار را از دست داده و لطمات شديدي در حين حمله خشم برطقل وارد مي سازد كه همان معناي abuse Physical  را زنده كرده و در نتيجه در بسياري موارد بچه آنچنان صدمه خواهد ديد كه ديگر قابل جبران نخواهد بود (مانند خونريزيهاي جمجمه , شكستگيها و سوختگيها و فلجي و عقب افتادگي عقلاني و صدها مصیبت ديگر) و يا به مرگ طفل خواهد انجاميد , آنچنان كه آمار بسياري كشورها حاكي از حوالي 4000 -  10000 مورد مرگ در سال , در نتيجه Physical abuse است (‌كه در اكثر موارد Missed شده و به حساب مرگهاي اتفاقي گذاشته مي شود( .

4)‌ طفل كتك خورده از زمان طفوليت مي آموزد كه راه حل مشكلات منازعه و ابزار خشم به ديگران است (‌قانون Child abuse = نسل Abuser نسل More abuser از خود بر جاي مي گذارد ).

5) پايين آمدن اتكا به نفس Poor selfe = steem : من بچه هستم , من كسي نيستم ,من لياقت ندارم مفاهيمي است كه با رشد روند تفكري در ذهن طفل ايجاد شده و خود را پايين تر از ديگران خواهد پنداشت زير مكرا در حين كتك خوردن اين جملات را از دهان والدين خود شنيده است

6) معناني انتقام Revenge بجاي آگاهي و عبرت در ذهن وي شكل مي گيرد و باعث مي گردد بر منفي كاري خود بيافزايد طفلي را كتك مي زنند كه برادر و خواهر شيرخوار كوچك خود را اذيت نكند در اينصورت مسلم بدانيد كه و اين موجود را كه باعث كتك خوردنش شده است زير زيركي و بيشتر از سابق اذيت خواهد كرد

7) عدم اعتماد به دنيا loss of trust : بالاخص در شيرخواراني كه در زير يك سالگي از والدين كتك مي خورند و يا با خشم با آنان رفتار مي كنند (مثلا مادراني كه شيرخواران بد خلق و نق نقي را به شدت تكان داده و يا روي بالش پرت مي كنند ) معناي دنيا = مكان نا امن شكل مي گيرد زيرا مجازات از سوي افرادي اعمال شده است كه اولين مراحل اتكاء و اعتماد را در انسان شكل مي دهند يعني مادر و پدر.

8) اگر بخواهيد عواقب جسمي و روحي تنبيه جسماني را بر شماريم صدها كتاب و مقاله هم بجايي نخواهد رسيد و فقط ذكر مي كنيم كه ايجاد افسردگي , فرار از مدرسه , فرار از منزل , روي آوري به فحشا و اعتياد ( در سنين بالاتر و بالاخص نوجواني ) شكست هاي شغلي , بزهكاري و اعمال ضد اجتماعي و خلاف قانون و رخداد بالاتر و طلاق در خانواده افراد Abused بعنوان مشتي از خروار قابل ذكرند

اما هر گاه شما با اين والدين مجازاتگر بحث كنيد خواهيد شنيد : آقا شما دستي از دور بر آتش داريد ,  باور كنيد از نصيحت و قربان صدقه و جايزه و تهديد و داد زدن و غيره هر كاري كه بگوييد كرده ايم و دست آخر مجبور شديم كه كتكش بزنيم . چقدر بگوييم برادر كوچكت را اذيت نكن تو آقا شده اي و او كوچك است , چقدر داد بزنيم توپ را به ديوار نزن يا در مورد اطفال در سنين مدرسه ) چند بار جلوي ناظم و معلم خجالت بكشم و قول بدهم در مدرسه شيطنت نخواهد كرد و باز هم ما را به آنجا بكشد , آيا شما راه ديگري بجز كتك زدن به ذهنتان ميرسد ؟

بحث :‌ همانطور كه عرض كردم امروزه يكي از منسوخ ترين روشهاي تربيت كردن اطفال كتك زدن يا Physical punishment است ولي اگر از ما سوال فوق بشود (آيا شما راه بهتري از كتك زدن مي شناسيد‌) پيشنهاد ما چه خواهد بود ؟‌ بله من راههاي بهتر و عملي تر و موثرتري مي شناسم :

1)    سعي كنيد طبع و مزاج طفل خود را (Temperament) بشناسيد :‌بعضي بچه ها در مقابل گرسنگي و يا سر و صدا و يا هرگونه تغيير فيزيكي ديگر بيش از ساير اطفال حساسيت نشان مي دهند و اينها گروه    Difficult Temprament children را تشكيل مي دهند وعده هاي غذاي اين اطفال و حتي دفعات شير خوردن آنان در زمان Breast feeding بايد مكررتر و نزديك تر باشد بعلاوه ميزان سر و صداي منزل و منجمله صداي راديو و تلويزيون را بايد بسيار كوتاه نمود و در اينصورت از بد خلقي و خشم آنان كاسته خواهد شد

2)    گاهي اوقات پدر مادر ممكن است دچار مشكلاتي مانند اختلال كنترل تكانه (Control disorder impulse  ) (‌افرادي كه نمي توانند دچار غرايز و منجمله خشم خود را كنترل كنند ) باشند در اينصورت طرف مقابل رل ميانجي را بر عهده خواهد داشته و هنگاميكه علائم از كوره در رفتن را در همسر خود درك مي كند بايد به نحوي فعال تر نگهداري طفل را برعهده گيرند تا وي خونسردي خود را بدست آورد

3)    پدر و مادر بايد در ايجاد انضباط در طفل به نحو يكسان حركت كنند هنگاميكه طفل عملي ناهنجار انجام مي دهد بايد هر دو يك جور قيافه بگيرند و گرنه اگر طفل مثلا شي را پرت كرده يكي عصبانيت نشان داده و ديگري لبخند بزند مسلما عمل خطا تكرار خواهد شد

4)    موثرترين و بحراني ترين زمان ايجاد انضباط در اطفال بين 5/1 – 3 سالگي است كه معناي Yes و No  در آنان شكل مي گيرد بهترين واكنش بعمل خطا مانند پرت كردن اشياء و كتك زدن و هل دادن اطفال ,  ابزار قيافه اي اخمو عصباني و احيانا با صداي بلند ( نه در حد داد زدن ) خطاب كردن اوست و بالعكس در مورد اعمال خوب مانند بازي با ديگران و دادن اشياء به والدين (‌به قصد كمك )‌پاسخ با آواي دلنشين و ملايم و لبخند مناسب خواهد بود.

5)    هرگز نبايد به قصد رهايي از دست جيغ زدن طفل سعي در بر آوردن خواسته وي بنحو فوري نمائيم مثلا اگر طفل مكررا پا به زمين كوبیده و يك شي خطرناك يا شكستني را درخواست مي نمايد و يا مي خواهد خوراكي دلخواه خود را در ساعت نامناسبي بدست آورد نبايد تسليم وي شده و مطابق خواسته او رفتار نمائيم زيرا در اينصورت الگوي نامناسب رفتاري ايجاد شده و حل مراحل بعدي را با مشكل خواهد نمود

6)    اصل تربيت رفتار باليني بر مداومت و تكرار استوار است طفل بايد درك كند كه اگر صد بار هم از صندلي بالا رفته و بخواهد چيزي را از بلندي بردارد كه نامناسب است دويست با او را پائين مي آوريم

7)    هرگاه پدر و مادر خود را عصباني حس مي كنند بايد بلافاصله هر وسيله اي كه در دستشان است بر زمين بگذارند اكثر صدماتي كه در طي مراحل خشم بر اطفال وارد مي شود ناشي از ابزار و وسائل مانند كمربند و خط كش و امثالهم مي باشد.

8)    فرق رشوه و جايزه :‌هيچگاه نبايد خوراكي يا شئي دلخواه را پيشاپيش به طفل بدهيم كه او قول بدهد بچه خوبي باشد اين روش در رفتار درماني مطرود شناخته شده است

9)    نبايد كودك را بخاطر عملي زشت در حضور ديگران خجالت بدهيم (Demeaning) زيرا اين روش نوعي سوء رفتار به حساب مي آيد

         هرگز نبايد به دليل عملي بد يا سستي در انجام وظايف خواهر و برادر و اطفال ديگر را به رخ او بكشيم زيرا اين كار هم اتكاء به نفس وي را پائين مي آورد

            بچه هاي Hyperactive از مفعولين و قربانيان درجه اول كتك خوردن مي باشند و اثبات گرديده است كه هرچه بيشتر آنان را در معرض محيطهاي باز مانند پارك قرار دهيم از ميزان پرتحركي مخربشان كاسته شده و رفتار مناسب تري بروز خواهند كرد

            ممكن است يك پدر و مادر افسرده شيطنت طبيعي بچه را نا فرماني و بي ادبي تلقي نمايند و در نتيجه او را بدليل بي حوصلگي خودشان كتك بزنند افسردگي جرم و جنايت نيست بلكه يك بيماري قابل درمان است كه درمان آن ناجي والدين و طفل خواهد بود

نتيجه گيري
 توصيه فوق قطره اي از درياي رفتار درماني است و فقط بدان جهت ذكر گرديد كه من و شما بتوانيم بوالدين بگوئيم بله واقعا روش هاي قاطع تر و بهتري از كتك زدن مي شناسيم كه بتواند يك انسان با شخصيت سالم و بهنجار تحويل اجتماع دهد و نه يك موجود ضد اجتماع و انتقام جوي سوء استفاده گر ملاحظه مي فرماييد كه در قرن بيست و يكم پدر و مادر مي توانند با قيافه هاي خشن و اخم كردن و دور شدن موقت از كنار اطفال پرخاشگر و عصباني و نهايتا چند دقيقه قرار دادن وي در يك اتاق در بسته و بنحو اخري با دو انگشت به پشت دست زدن بسيار موفق تر باشند تا با كتك زدن طفل

انسان با نگاهش بهتر از دستش مي تواند

 ديگران را كتك بزند